عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم
عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم

هفته یازدهم در غیاب چند نفر از دوستان ::: من بازهم باخت را چشیدم .

جمعه 28 آذر 1393 از ساعت 12:40  ظهر  در سالن چمن مصنوعی میرداماد  و در غیاب  بابک و مهدی و جمشید و کریم  ده نفر جور کرده بودیم و بازی کردیم.  بازی پایاپایی هم شده بود که تا لحظات آخر بصورت مساوی پیش میرفت ولی تیم ما یک گل عقب افتاد و نتونستیم جبران کنیم. و با یک گل اختلاف باختیم. 

سعید نخجیری در واپسین ثانیه های بازی یک موقعیت تک به تک داشت تا بازی مساوی شود ولی ضربه او ابتدا بعد از برخورد به گلر حریف ( بهادور)  به زیر تیر افق خورد و در برگشت بازهم سعید توپ را به تیر عمودی زد و  آه از نهاد ما بلند شد . 


من آخرین بار در هفته پنجم طعم برد را چشیده ام. یعنی این ششمین هفته متوالی بود که باخت را دیدم.        

ولی برعکس     امیر سیفلو  بیشترین طعم برد را چشیده .  او بنظرم فقط یکبار  باخت را دیده . 


این هفته در تیم ما   رضا صدقی  همانی نبود که در یکی دو هفته قبلی بود.   و همین هم تاثیر زیادی در تیم ما داشت. 

ضمن اینکه من خودم هم از خودم راضی نبودم.  از دو  روز قبل تر   زانوی چپم  اذیت داشت و با احتیاط ( و با بستن زانوبند ) بازی کردم و در حرکتهایم تاثیر منفی داشت. یعنی انگار وزنه ای به پایم بسته بودند. 


تیم ما :     سعید نخجیری - حسن فرشباف - من - علی صلواتی - رضا صدقی

تیم حریف :   بهادور شاهگلی - صمد آقاخانی - امیر سیفلو - حامد پیله ور - کیوان


■ این بازی در نهایت با نتیجه 11 - 12  بسود حریف تمام شد. 

گلهای تیم ما :  4 گل علی - 3 گل رضا - 3 گل من - یک گل سعید

در تیم حریف بغیر از بهادور که گلر بود بقیه تقریبا هرکدام 3  یا 4 گل زدند.  


■ در این روز چهار تا مهمان داشتیم :

سعید  ( برای سومین بار )

بهادور  ( برای چهارمین بار )

حسن فرشباف  و   کیوان  هم برای اولین بار


حسن  از دوستان دوران دانشگاه و دوست مشترک من و رضا و بابک هست . 

حسن بااینکه ماهها از فوتبال دور بود  ولی در این بازی نشان داد که فهم فوتبالی اش  خوب است . 

■ بهادور  در تیم حریف یک مهره کاملا موثر شده بود . او دروازه بان بود و بارها در مقابل حملات تیم ما  عالی کارکرد.

او چند بار شوتهای محکم و خطرناک  علی  صلواتی را  مشت کرد و مانع از بازشدن دروازه شد. 


و این هم چند عکس برای یادگار  . قبل از بازی گرفتیم :