عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم
عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم

باختیم آقا ..... ایفتیضاح ح ح

امروز جمعه 25 مرداد 92  از ساعت 17:20  قرار بود بازی در چمن مصنوعی میرداماد رو شروع کنیم که اینبار من دیر رسیدم . 

و چون یکنفر کم داشتیم بصورت اورژانسی  با "باهادور شاهگلی"  دوست گرامی امیر تماس گرفته شده بود و بنده خدا هم با عجله و جنگی خودش را رساند به سالن که بازی را از ساعت 17:40 شروع کردیم .و در هوای گرم سالن سرپوشیده حدودا تا 18:40  بازی کردیم.  که انگار داخل سونای خشک داری بازی میکنی .  

جهت اطلاع بیشتر .... امروز حداکثر دما =  33 درجه بوده.    

خلاصه که امروز تیم ما طلسم شده بود و انگار گلزنی رو بلد نبودیم.   توپهای ما یا در چاچوب نبود  . یا بد ضربه میزدیم .

البته اینو باید گفت که دروازه بانهای حریف  ( حسن سامع  و علیرضا شکری‌)  خیلی موقعیتهای گل ما رو گرفتند.

من خودم 5  شش موقعیت مسلم  داشتم که  گل نشد.

در تیم ما  نه من   نه هادی   و نه باهادور    گلی نزدیم.   یعنی نشد که نشد.



در تیم حریف  هم  پای امیرسیفلو  به گل باز نشد   درحالیکه هفته قبل  موتور گلزنی تیمش بود .  

+ جالب اینه که تیم ما از اواسط بازی بصورت 5 و نیم نفره بازی میکرد و  الیار کوچولوی 12 ساله با ما بود و یک گل هم زد.

یعنی خجالت داره که ماها نتونستیم گلی بزنیم ولی الیار  زد !!!!

+ حسن سامع در دقیقه 3  گل اول تیمش و بازی رو زد  و 20 دقیقه بعد اینا بود که ما بعد از کلی مشقت  یک گل زدیم تا مساوی بشه بازی.   رامین  گلزنی کرد .       

نتیجه بازی :   10 بر 5  بنفع حسن و امیر و محسن و علیرضا شکری و هادی باغبان



این هم یه عکس خوشگل و جدید   تقدیم به استاد حسن سامع --- استاد جرزنی هم هست اساسی 

  -- و بیاد زنده یاد فرهاد مجیدی  فرصت طلب.   



فوتسال در چمن مصنوعی میرداماد تبریز


دیروز بعد ازظهر حوالی ساعت 16 با جمعی از فوتبالی های فک و فامیل  ‌از پسرخاله گرفته تا پسرعمو و پسردایی و از بومی گرفته تا لژیونر و سفری  در سالن سرپوشیده و چمن مصنوعی میرداماد تبریز بعد از مدتهای مدید گرد هم آمدیم و یه فوتبال سالنی در هوای دم کرده سالن راه انداختیم که بنظرم بد از آب درنیومد و بازی مهیج و قشنگی شد. و جالب اینه که در عین اینکه همه سعی میکردن به حریف آسیبی نرسه ولی حسابی دویدن و بازی در نهایت مساوی شد. یعنی  واقعا مساوی شد ها !!!   فکر نکنید از پیش تعیین شده بود . نه اینجا دیگه دستهای پشت پرده ای وجود نداشت. آخه  هردوتیم  تحمل باخت از تیم روبرو که فامیل بودن  را نداشت.  

حالا این بالا یه روزنامه ورزشی که به همین مناسبت کار کردم رو گذاشتم. و دو ساعتی روش وقت گذاشتم .

خواستم یه خاطره تصویری و مکتوب رایانه ای و آنلاین بشه واسه همه مون .

امیرحسین - پسر دخترخاله مان -  هم زحمت کشید و این بازی را تقریبا کامل  فیلمبرداری کرد.

اون هم با دوربین دیجیتال و بدون پایه ثابت که حسابی خسته میکنه . 

فیلمش جالب و گویا شده و هرکی بخواد براش یه کپی میدم.


سایز بزرگتر صفحه فوق را میتونید از لینک های زیر  ببینید : 

 

ادامه مطلب ...