عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم
عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم

بیستمین جلسه فوتسال در میرداماد .

در حالیکه دیروز بعداز ماهها شاهد بارش برفی آبدار و حسابی در تبریز بودیم و همه جا سپیدپوش شده بود  امروز جمعه 24 بهمن ماه هوا آفتابی و صاف و تمیز شد و منظره هایی دیدنی را در سطح شهر تبریز و مخصوصا در ارتفاعات و پارکها شاهد بودیم. 

امروز در این هوای دل انگیز  در سالن میرداماد باحضور یازده نفر یک فوتبال گرم انجام دادیم. و تیم ما با اختلاف چهارگل برنده شد. 

تیم ما با یک نفر ذخیره بازی کرد و همین باعث شد که از نظر تنظیم نفس و دوندگی یک امتیاز نسبت به حریف داشته باشیم. 

تیم ما : آیدین / صمد/ علی صلواتی/ کریم / من / رضا صدقی

تیم حریف: جمشید / حسن فرشباف/امیرسیفلو / پیمان/ حامد پیله ور

 

گلهای ما : علی 3 گل . من 3 گل . رضا 2 گل . کریم 2گل . صمد 


این بازی 11 - 7 بسود ما تمام شد. 

درتیم حریف فکر کنم چهارگل حامد زد  و سه گل امیر. دقیق یادم نیس.

ضمن اینکه پیمان هم خوب بود و با امیر و حامد مثلث خوبی تشکیل داده بودند. ولی  اغلب با دروازه بان جسور و عالی ما  یعنی آیدین اوجی  مواجه میشدن که بارها ناکامشان گذاشت. 

در این بازی تیم ما بارها به تیر عمودی زد که خودش جالب بود. 

در این بازی صمد بازهم  مدافعی محکم و سختکوش بود.

جمشید هم در دروازه  تیم حریف بارها ناجی تیمش شد. 


جدید

 جمعه 17 بهمن نودوسه . ... سالن میرداماد ... تعداد نفرات : ده

هوای تبریز: آفتابی و صاف و بهاری . تقریبا 11 درجه    و هوای داخل سالن هم مطلوب و معتدل.  

در حالیکه امیرسیفلو و پیمان بدلیل مسافرت و فرشباف بدلیل سرماخوردگی غایب بودند  بجایشان  سه تا مهمان داشتیم. 

یکی امیرنیکفام بود که دو سه جلسه هم قبلا آمده بود. دونفر دیگر از همکاران رضاصدقی بودن.   اقایان ایمانی و شریعت که بالای 35 سال بودند  .

خلاصه که صدقی و دوستاش همراه با نیکفام و جمشید  یک تیم شدن و تیم ما :   آیدین. صمد.من.کریم . حامد

در این بازی نسبتا پرتحرک  ابتدا تیم حریف با نتیجه سه بر یک جلو افتاد که حتی در این دقایق جمشید دهستانی به آیدین گل زد. و آیدین خیلی راحت تسلیم ضربه ی کم جان جمشید شد. 

بااین وجود تیم ما تغییر تاکتیک دادیم و با پاسکاریهای بیشتر و منظم تر چندین گل متوالی زدیم تا جاییکه با شش گل جلو افتادیم. 

و در نهایت 11 - 7  برنده بودیم. 

گلهای تیم ما:  حامد 5 گل . من 3 گل . صمد 2 گل . کریم 1 گل

گلهای حریف : صدقی 4 گل . ایمانی و شریعت و جمشید  هم هرکدام 1 


در این بازی تیم حریف با گرفتن دو کارت زرد  یک پنالتی از نقطه دوم به ما داد که این پنالتی را من زدم و گل شد. گل را نیکفام خورد.


هوای بهاری تبریز و بازی گرم ما درسالن

جمعه ده بهمن 93 :   سالن تلاش میرداماد. 

یازده نفر بودیم. البته یک ساعت مانده به بازی  یک مهمان خارجی از کشور همسایه را درجمع امروزمان آوردیم. 

تیم حریف با یک بازیکن تعویضی  بازی کرد. ولی هر دوتیم در زمین شش نفر بودیم.    

تیم حریف  ابتدا سه برصفر جلو افتاد  سپس چهار چهار مساوی کردیم. و در ده دقیقه آخر با سه گل عقب افتادیم ما.  یعنی 6 بر 9  باختیم. بازی کیفیت خوبی داشت. نفرات هر دوتیم خوب و جدی بازی کردند. و بااینکه باختیم ولی بازی پایاپایی داشتیم. 

گلهای ما :  صمد 2 ، رضا 2 ، آیدین ، من

درتیم حریف که نه گل زدند یک گل هم جمشید زد.    دیگر بازیکن تیم ما امیر بود که گلزن نبود امروز.

او و رضا امروز در فرصتهایی که داشتند ناکام تر از همه بودند. مخصوصا رضاصدقی که دو گل زد و شش هفت گل نزد. 

البته امیر  در پاسکاریها و کارهای دفاعی  امروز نقشی موثر داشت. ولی گلزن نبود . 

قربانی امروز دروازه بان خوبی بود در تیم مقابل که بارها مانع گل شدن توپها و شوتهای ما شد. 

سرهان ( Serhan )  مهمان ترک ما بود در این بازی.  که در تیم حریف بازی کرد. گلی نزد ولی بازی تاثیرگذارش و پاسهای خوبش بارها حامد و پیمان را در موقعیت گل قرارداد.

تیم حریف:     جمشید ، محمد قربانی ، حسن فرشباف ، سرهان ، حامد ، پیمان


¤ امروز آیدین هم خوب بود و یک گل هم زد. ولی مقداری با آیدین هفته های قبلی تفاوت داشت. راحت تر گل میخورد امروز.
¤ جمشید بعد از هفته ها یک گل زد.  هوررررررا  

¤ کریم بدلیل سرماخوردگی غایب بود . و علی صلواتی برای ادامه تحصیلاتش به تهران رفت و از جمع ما خداحافظی کرده فعلا.
¤ صمد آقاخانی امروز یک گل با هد زد که روی سانتر عمقی امیرسیفلو حاصل شد. گل هفته  بود این گل. صمد در کارهای دفاعی هم خوب و باتلاش بود. 
¤ حسن فرشباف و پیمان قراراست بصورت ثابت هر هفته بیان.
¤ امروز در ده دقیقه آخر بازی روحیه  و شوق بازی ام بدلایلی  نصف شد . نه اینکه از نفس کم بیارم. بلکه تازه گرم شده بودم و هنوز خسته نبودم. ولی وقتی تو بازی موثر بازی کنی و موقعیت ایجاد کنی برای هم تیمات  و در یک آن یا یکی دو اشتباه  سرت غر بزنن   جا میخوری خب. 
■  در این روز  خواهرزاده ام   " دنیز " و پدرش هم از اول بازی تا آخرش  در سالن بودن و  ضمن اینکه بازی مان را تماشا کردند  فیلم هم از بازی گرفتند.
این هم دنیز .