عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم
عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم

هوای بهاری تبریز و بازی گرم ما درسالن

جمعه ده بهمن 93 :   سالن تلاش میرداماد. 

یازده نفر بودیم. البته یک ساعت مانده به بازی  یک مهمان خارجی از کشور همسایه را درجمع امروزمان آوردیم. 

تیم حریف با یک بازیکن تعویضی  بازی کرد. ولی هر دوتیم در زمین شش نفر بودیم.    

تیم حریف  ابتدا سه برصفر جلو افتاد  سپس چهار چهار مساوی کردیم. و در ده دقیقه آخر با سه گل عقب افتادیم ما.  یعنی 6 بر 9  باختیم. بازی کیفیت خوبی داشت. نفرات هر دوتیم خوب و جدی بازی کردند. و بااینکه باختیم ولی بازی پایاپایی داشتیم. 

گلهای ما :  صمد 2 ، رضا 2 ، آیدین ، من

درتیم حریف که نه گل زدند یک گل هم جمشید زد.    دیگر بازیکن تیم ما امیر بود که گلزن نبود امروز.

او و رضا امروز در فرصتهایی که داشتند ناکام تر از همه بودند. مخصوصا رضاصدقی که دو گل زد و شش هفت گل نزد. 

البته امیر  در پاسکاریها و کارهای دفاعی  امروز نقشی موثر داشت. ولی گلزن نبود . 

قربانی امروز دروازه بان خوبی بود در تیم مقابل که بارها مانع گل شدن توپها و شوتهای ما شد. 

سرهان ( Serhan )  مهمان ترک ما بود در این بازی.  که در تیم حریف بازی کرد. گلی نزد ولی بازی تاثیرگذارش و پاسهای خوبش بارها حامد و پیمان را در موقعیت گل قرارداد.

تیم حریف:     جمشید ، محمد قربانی ، حسن فرشباف ، سرهان ، حامد ، پیمان


¤ امروز آیدین هم خوب بود و یک گل هم زد. ولی مقداری با آیدین هفته های قبلی تفاوت داشت. راحت تر گل میخورد امروز.
¤ جمشید بعد از هفته ها یک گل زد.  هوررررررا  

¤ کریم بدلیل سرماخوردگی غایب بود . و علی صلواتی برای ادامه تحصیلاتش به تهران رفت و از جمع ما خداحافظی کرده فعلا.
¤ صمد آقاخانی امروز یک گل با هد زد که روی سانتر عمقی امیرسیفلو حاصل شد. گل هفته  بود این گل. صمد در کارهای دفاعی هم خوب و باتلاش بود. 
¤ حسن فرشباف و پیمان قراراست بصورت ثابت هر هفته بیان.
¤ امروز در ده دقیقه آخر بازی روحیه  و شوق بازی ام بدلایلی  نصف شد . نه اینکه از نفس کم بیارم. بلکه تازه گرم شده بودم و هنوز خسته نبودم. ولی وقتی تو بازی موثر بازی کنی و موقعیت ایجاد کنی برای هم تیمات  و در یک آن یا یکی دو اشتباه  سرت غر بزنن   جا میخوری خب. 
■  در این روز  خواهرزاده ام   " دنیز " و پدرش هم از اول بازی تا آخرش  در سالن بودن و  ضمن اینکه بازی مان را تماشا کردند  فیلم هم از بازی گرفتند.
این هم دنیز .