عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم
عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم

گلزنی خوب حامد همراه با درخشش آیدین و ...

■ دیروز جمعه 26 دیماه 93  ازساعت 12:45  در سالن میرداماد: 

با یک نفر مهمان ( اقای کریم پیغامی )  ده نفر شده بودیم. 

هوای سالن نسبت به هفته قبل بهتر بود. 

یارکشی را صبح از طریق اینترنت انجام داده بودیم. 

قبل از شروع بازی یکی دو تا عکس یادگاری   گرفتیم. 



تیم ما :   جمشید / من / پیغامی / علی صلواتی / صدقی

تیم حریف :  آیدین اوجی / صمد آقاخانی / امیرسیفلو / کریم دهستانی / حامد


با نگاهی به نفرات دوتیم  بنظر میرسید که  کاملا متعادل باشیم. در حالیکه در حین بازی مشخص شد که برنده ی 

این بازی تیم حریف خواهد بود. چون با داشتن دروازه بانی جسور و آماده  بنام " آیدین " راه گلزنی ما تا حد زیادی بسته بود.

ضمنا  صمد هم در قلب دفاع تیم حریف  خیلی دونده و سختکوش بود و بهمراه امیر   بارها توپ را دفع کردند.

حربه ی تیم حریف  ضدحمله بود.  بدین ترتیب که سه نفر را در دفاع داشتند و حامد  همیشه در جلو بود. و بمحض دریافت توپ توسط مدافعین یا گلرشان   توپ را سریع و فوری به حامد میرساندند و  " حامد " هم انصافا در این روز قدر موقعیتها را خوب دانست و 90٪ موقعیت هاش رو گل کرد.   متاسفانه دروازه بان ما ( که اغلب جمشید بود )  بارها مغلوب حامد شد.


گل اول بازی را من زدم.  روی پاس عمقی پیغامی.

بازی تا دقیقه 22   دو - دو  بود .

ولی در نهایت  با حساب 12- 7  ما باختیم. 



در تیم ما  3 گل من زدم.  4 گل هم علی صلواتی زد.

رضا صدقی که فوروارد ما بود  برخلاف هفته های قبل  اصلا پاش به گل باز نشد و هرچه کرد توپش تو گل نرفت.

صمد و آیدین   حسابی  کفر رضا را درآورده بودن. 



نتیجه بازی :  12 - 7 

فکر کنم در تیم حریف هم  حامد  9 گل زد.  2 گل امیر و یک گل صمد .  البته دقیقا بیاد ندارم.  

ولی خب حامد  حتما 8  یا 9 گل زد. چون گلزن ترین فرد بازی بود.


■ در اوایل همین بازی و در دقیقه پنجم  در یک حرکت همزمان برای تصاحب توپ     دست حامد پیله ور در حالیکه باز بود بشدت به صورت و بخصوص بینی من خورد که چند ثانیه بعدش هم باعث خونریزی از بینی ام شد.  چند دقیقه بیرون از زمین بودم و با کمک دوستان ( بخصوص صمد که دستمال  بهمراه داشت )  خونم بند آمد و به زمین برگشتیم. حامد هم همراه با من از زمین خارج شد و درکنارم بود تا تعادل نفرات در زمین حفظ شود.  یعنی FAIR PLAY

■ در این بازی دو بار پنالتی اتفاق افتاد.  یکی برای حریف . یکی  برای ما.   

جالب اینکه هردو هم گل نشد.

اولی :  توپ در محوطه ما  بصورت تصادفی بدست مدافع ما خورد و  حامد  پنالتی را به تیر عمدی زد.

دومی:   در محوطه حریف کریم  بصورت غیرعمدی  علی صلواتی را که در موقعیت گلزنی بود  واژگون ساخت. 

علی صلواتی پنالتی را محکم زد ولی حامد که گلر بود در آن لحظه  با شجاعت و دیدی خوب  توپش را دفع کرد.


برد حریف با سه گل اختلاف . ::‌ درخشش دروازه بان حریف

■ امروز جمعه از ساعت 12:45  ظهر تا 13:55  :  سالن سرپوشیده چمن مصنوعی میرداماد .

با حضور ده نفر.  در غیاب  صمد و بابک .

تیم ما :  جمشید / حسن فرشباف / من / علی صلواتی / رضا صدقی

تیم حریف :  آیدین / باهادور شاهگلی / امیر سیفلو /  کریم دهستانی / حامد پیله ور


در این بازی در حالیکه در اواسط بازی ما با 2 گل جلو بودیم ولی در انتهای کار  حریف بود که بااختلاف 3 گل برنده شد !

گلهای ما :  علی ( 4 ) - من (3 ) - رضا صدقی ( 3 )

در تیم حریف هم اغلب گلها را حامد و امیر زدند . باهادور هم فک کنم 3 گل زد.

نتیجه :  10 - 13  

تنها پنالتی بازی را باهادور زد که از لای پاهای جمشید وارد گل شد. 



بنظرم  در این بازی " آیدین "  که دروازه بانی خیلی موثر بود  ستاره بازی بود. 

او و امیر نقشی کاملا مثبت در دفع خطرهای ما داشتند.

آیدین بارها موقعیتهای تک به تک ما را خراب کرد که هیچ    بارها نیز شوتهای محکمی را نیز دفع کرد .

حامد هم جلوتر از بقیه در زدن ضربات آخر تا حد زیادی موفق بود. 


اشتباه و عدم دقت در تیم ما بارها باعث  شد که حریف در ضد حمله به گل برسد. 

ضمن اینکه بارها  کرنرهایمان  را خراب کردیم .

رضا صدقی در این بازی هم زود عصبی میشد و مشخص بود که تاثیر منفی برروی عملکرد خودش هم داشت. 

بنظرم  من و علی و رضا  نمره خوبی از این بازی نگرفتیم . 

جمشید  که اغلب گلر بود و حسن مدافع بود . آنها نیز اشتباهات تاثیرگذاری داشتند که منجر به گل شد. 



در این بازی پربرخورد  بهادور و جمشید و حامد  چند بار نقش زمین شدند .

و بهادور با پایی کبود خارج شد . 



هشتمین هفته متوالی در سالن میرداماد ::: پرهیجان و پرشور

دیروز در سالن میرداماد  یک بازی پر از هیجان و  با فراز و نشیب داشتیم. 

خوشبختانه جمع ده نفره ثابتمان هم همگی حاضر بودند و مشکلی نبود.

هوای بیرون از سالن :  لطیف و بارانی 


× یک روز قبل از بازی   در یک  نظرخواهی اینترنتی از نفرات   ترکیب دو تیم را مشخص کرده بودیم 

و همگی به تعادل نسبی دوتیم معتقد شده بودند .


این هفته هم تیم ما باخت. ولی در یک رقابت شانه به شانه  و در 5 ثانیه آخر بازی .

تیم ما‌:  جمشید / صمد / من / بابک فرهودمهر / امیر سیفلو

تیم حریف :   حامد پیله ور / علی صلواتی / مهدی دهستانی / رضا صدقی / کریم دهستانی


بازی با گل رضا صدقی در همان 2 دقیقه اول شروع شد و بعد یک گل دیگر توسط علی صلواتی .

در 15 دقیقه آخر بازی تیم ما در حالی که با اختلاف 6 گل عقب بود   یک همت عالی نشان داد  و درحالیکه حریف باور نداشت هر گل را پاسخ دادیم و  قصد پیروزی هم داشتیم که .....

که نشد.

متاسفانه یکی دو فرصت عالی را ازدست دادیم و در عوض  " علی صلواتی "   پنج ثانیه مانده به اتمام بازی 

با شوتی دقیق و راه دور   دروازه ی جمشید  را باز کرد تا آه از نهاد ما بربیاد .  

با این گل نتیجه 16 بر 15  شد و ما باختیم.

گلهای تیم ما :  من ( 7 گل ) / بابک ( 4 گل ) / امیر و  صمد  ( هرکدام 2 گل ) 

از گلهای تیم حریف اطلاع دقیقی ندارم ولی علی  چندین گل زد . سه چهار گل رضا صدقی  و کریم و مهدی هم هر کدام دو سه گل  احتمالا زدند.

با اینکه این گل حکم به برد آنها داد ولی ما هم  خوشحال بودیم که با آبرو  باختیم و نهایت سعی مان را کردیم.  




■  این هفته حامد پیله ور بدلیل احساس درد در زانویش  ترجیح داد که فقط دروازه بانی کند و با  دستکش های مخصوصش بصورت ثابت تا آخر بازی گلر بود.  و باید گفت که خیلی در برد تیمش و بی اثرکردن خطرات تیم ما  نقش داشت. 

او وعلی صلواتی مهره های کلیدی و درخشان تیمشان بودند .

حامد علیرغم ایکه گلر بود ولی یک گل هم زد. 

تنها پنالتی بازی را   او  در دروازه ی جمشید  کاشت تا گلی هم زده باشد .  



‏■  در این بازی صمد  تقریبا مدافع ثابت  تیم ما بود و   من و امیر و بابک  بارها فرصت گلزنی در جلوی داشتیم که حامد سد راه شد. و فرصتهایی را نیز براحتی از دست دادیم.

بابک بازهم ابراز درد از ناحیه کشاله داشت.   امیر هم قبل از بازی  دندان درد شدیدی داشت .

امیر در این بازی کم گل زد ولی هر 2 گلی که زد فنی و شیک بود. 

گل اولش  با پشت پا بود و از لای پاهای حامد  به گل تبدیل شد. 

گل دومش هم با یک دریبل کشویی و سپس ضربه بود.

من هم در اواسط بازی حسابی پاهام سنگین شده بود و بسختی قادر به دویدن بودم ولی وقتی با 6 گل عقب افتادیم  تصمیم گرفتیم که حداقل با اختلاف اندک ببازیم و بعد از آن خیلی بهتر بودم و 3 گل دیگر هم زدم. در آن لحظات  2 گل صمد زد و یک گل هم بابک زد که دیدنی بود ( کرنر ارسال شده را با پشت پای چپش   گل کرد ) 

خلاصه که بازی خوب شد. 


■ این عکس رو قبل از شروع بازی  از بابک و رضا  گرفتم.   بابک اینبار با پیراهن  لوسیانو ادینهو   آمده بود و این هم لباس خوشرنگش . رضا هم آرِژانتینی و دی ماریا.    باشد که یادگاری برای سالها سال بعد باشد و بادیدن این عکسها یادی از این دوران شود.