عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم
عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم

کمتر از نیم ساعت بازی کردیم فقط . مساوی شدیم.

■ جمعه 3 بهمن :    در حالیکه چند تن از دوستان   در منزلشان  پای تماشای وقت اضافی  بازی ایران - عراق  بودند  من و صدقی و کریم و صمد و ....  بموقع در سالن بودیم. ولی مجبور شدیم  خیلی دیرتر از موعد   بازی را آغاز کنیم. 

چون کار  ایران با عراق  به ضربات پنالتی کشید  و ایران در این دوئل سنگین و نابرابر   بالخره  مغلوب شد.  

در وقت قانونی  1-1 شدند . ایران 1-0  جلو بود و  در دقایق پایانی  نیمه اول هم  پولادی  دو کارته شد و  ایران با ده نفر  عقب کشید.   عراق  خیلی زود  گل تساوی را زد.

ولی کار به وقت اضافی کشید و در سی دقیقه   4 گل  رد و بدل شد.

3- 3  شدند و کار به پنالتی ها کشید. 

گلهای ایران :   آزمون - پورعلی گنجی - قوچان نژاد


خلاصه بعد از آمدن  دوستان  به سالن    با روحیه ای ضعیف ( بدلیل باخت بد  ایران )    بازی خودمان را با نه نفر آغاز کردیم.

چون جمشید نتونست به سالن برسه.

تیم ما  چهار نفره شد و تیم حریف  پنج نفر.


تیم ما :   من - امیر سیفلو - صمد - حامد 

حریف : آیدین اوجی - فرشباف - قربانی - کریم - صدقی


این بازی 6-6 شد که  هر شش گل ما را  حامد پیله ور  زد .  حامد جلوتر از همه و نزدیک دروازه حریف بود و بخوبی قدر توپها و فرصتهایش را دانست.   البته  گلر حریف   بارها نیز توپهای حامد و من و امیر  را دفع کرد و بازهم کارش عالی بود.


هفته یازدهم در غیاب چند نفر از دوستان ::: من بازهم باخت را چشیدم .

جمعه 28 آذر 1393 از ساعت 12:40  ظهر  در سالن چمن مصنوعی میرداماد  و در غیاب  بابک و مهدی و جمشید و کریم  ده نفر جور کرده بودیم و بازی کردیم.  بازی پایاپایی هم شده بود که تا لحظات آخر بصورت مساوی پیش میرفت ولی تیم ما یک گل عقب افتاد و نتونستیم جبران کنیم. و با یک گل اختلاف باختیم. 

سعید نخجیری در واپسین ثانیه های بازی یک موقعیت تک به تک داشت تا بازی مساوی شود ولی ضربه او ابتدا بعد از برخورد به گلر حریف ( بهادور)  به زیر تیر افق خورد و در برگشت بازهم سعید توپ را به تیر عمودی زد و  آه از نهاد ما بلند شد . 


من آخرین بار در هفته پنجم طعم برد را چشیده ام. یعنی این ششمین هفته متوالی بود که باخت را دیدم.        

ولی برعکس     امیر سیفلو  بیشترین طعم برد را چشیده .  او بنظرم فقط یکبار  باخت را دیده . 


این هفته در تیم ما   رضا صدقی  همانی نبود که در یکی دو هفته قبلی بود.   و همین هم تاثیر زیادی در تیم ما داشت. 

ضمن اینکه من خودم هم از خودم راضی نبودم.  از دو  روز قبل تر   زانوی چپم  اذیت داشت و با احتیاط ( و با بستن زانوبند ) بازی کردم و در حرکتهایم تاثیر منفی داشت. یعنی انگار وزنه ای به پایم بسته بودند. 


تیم ما :     سعید نخجیری - حسن فرشباف - من - علی صلواتی - رضا صدقی

تیم حریف :   بهادور شاهگلی - صمد آقاخانی - امیر سیفلو - حامد پیله ور - کیوان


■ این بازی در نهایت با نتیجه 11 - 12  بسود حریف تمام شد. 

گلهای تیم ما :  4 گل علی - 3 گل رضا - 3 گل من - یک گل سعید

در تیم حریف بغیر از بهادور که گلر بود بقیه تقریبا هرکدام 3  یا 4 گل زدند.  


■ در این روز چهار تا مهمان داشتیم :

سعید  ( برای سومین بار )

بهادور  ( برای چهارمین بار )

حسن فرشباف  و   کیوان  هم برای اولین بار


حسن  از دوستان دوران دانشگاه و دوست مشترک من و رضا و بابک هست . 

حسن بااینکه ماهها از فوتبال دور بود  ولی در این بازی نشان داد که فهم فوتبالی اش  خوب است . 

■ بهادور  در تیم حریف یک مهره کاملا موثر شده بود . او دروازه بان بود و بارها در مقابل حملات تیم ما  عالی کارکرد.

او چند بار شوتهای محکم و خطرناک  علی  صلواتی را  مشت کرد و مانع از بازشدن دروازه شد. 


و این هم چند عکس برای یادگار  . قبل از بازی گرفتیم : 



7th. week at Mirdamad salon


■ جمعه 30 آبان 93   :  سالن تلاش میرداماد . چمن مصنوعی

   ساعت شروع بازی :  12:40

   هوای داخل سالن :  مطلوب و معتدل


بالاخره بعد از گذشت شش هفته   این بار در هفته هفتم   شاهد حضور تمام نفرات اکیپ بودیم.

10 نفر تکمیل بودیم .

قبل از بازی طوری یارکشی کردیم که هردو طرف متعادل باشند ولی در همان اوایل بازی   بابک فرهودمهر از تیم ما دچار کشیدگی عضله ی پایش شد و لنگ لنگان و به سختی  به بازی  ادامه داد . 

مهدی دهستانی هم در تیم ما همان کارآیی هفته قبلش را نشان نداد .

و حامد پیله ور  هم چندان در کار تیمی و نصفه ی زمین خودمان نبود و  منتظر رسیدن پاس بود . درحالیکه حامد با وجود قدرت بدنی و فیزیک خوبش میتواند در تمام نقاط زمین با دیگر نفرات حضور داشته باشد و آهنگ حرکت تیم را شدت بخشد.

او مثل فوتبال یازده نفره در جلو  منتظر رسیدن توپ بود و  فاصله زیادی بین او و من و ...  افتاد و پاسکاری ها خیلی کم شد.

در پایان هم با اختلاف شش گل  مغلوب شدیم.   

ضمن اینکه تیم حریف بارها به تیر دروازه ما  زدند و  بیشتر هم میشدکه گل بخوریم. 



■ یه توضیح اینکه :  این مطالب  از دیدگاه شخص بنده هست و ممکنه با دید  و نظرات شما خواننده و دوست محترم متفاوت باشه . در هیچ متنی  قصد کم احترامی به کسی نیست . و صرفا جهت ایجاد تنوع و تفریح و یادگاری هست این عکسها و مطالب مربوط به سالن .