عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم
عکسها و خاطرات مصور ما

عکسها و خاطرات مصور ما

میخواهیم خاطرات ثبت شده را به اشتراک بگذاریم

هفته نهم و مصدومیتها و نکات خواندنی اش

‏■  دیروز جمعه  مورخه 14 آذر 93 .... از ساعت 12:45 تا 13:50 در سالن میرداماد .  کلا کمتر از یک ساعت بازی کردیم.

دو نفراز اعضای ثابتمان  با هماهنگی قبلی  غایب بودن (‌امیر و بابک )  و بجای اونها دو نفر مهمان داشتیم که ده نفر شدیم.

مهمانان :   آیدین   -   باهادور شاهگلی


تیم ما :   باهادور / آیدین / علی صلواتی / مهدی / من 

حریف :  جمشید / صمد آقاخانی / رضا صدقی / حامد پیله ور / کریم دهستانی 

■ نتیجه :  14 - 17   به نفع حریف

گلهای تیم ما:  من ( 6 گل ) - علی ( 3گل ) - باهادور (3) - آیدین و مهدی هرکدام یک گل

در تیم حریف رضا و حامد بیشتر از بقیه گلزن بودند ( هرکدام پنج شش گل )  و صمد و کریم هم هرکدام احتمالا سه گل زدند.

فقط جمشید گل نزد که اغلب گلر بود و حسابی هم توپ گرفت.

جمشید چندین موقعیت جدی ما را خنثی کرد.   


در ابتدای بازی تیم ما 2-0 عقب افتاد .   رضا صدقی بازهم گل اول را زد.  و درادامه حامد گل زد. 

تا دقیقه ی 18     ما  8 بر 2 عقب بودیم.  ( یعنی شش گل عقب )   و من و مهدی  گل زده بودیم. 

ولی  از دقیقه 18 تا 23  موتور ما روشن شد و حسابی هم گل زدیم. 

در این 5 دقیقه  شش گل زدیم  که  5 گل توسط من زده شد و حسابی فعال شده بودم و یک گل علی صلواتی زد. 

جالب اینکه  4 گل را به رضا صدقی زدم. و چه گلهایی شد. یکیش با شوت از پشت محوطه به کنج بالایی . 

و یکیش هم در تک به تک بود که توپ را از بین پاهای رضا   گل کردم.  امیدوارم  رضا  یادش بره و بعدها نخواد تلافی کنه.  


تااینکه ده دقیقه مانده به پایان بازی   اتفاق نامطلوبی  برای  "مهدی دهستانی " از تیم ما افتاد .

مهدی در حالیکه قصد حرکت بسمت توپ را داشت  خودبخود در همانجا به زمین نشست و اظهار درد در ناحیه زانویش کرد.

از شانش مهدی   دختر شش هفت ساله اش هم در کنار زمین بود و با دیدن پدرش در آنحالت  با نگرانی کودکانه به سمت پدرش دوید و او را در آغوش گرفت و .....  

خلاصه اینکه مهدی  قادر به ادامه نشد و لنگ لنگان بیرون رفت .


در این هنگام  تیم حریف با جوانمردی  یک نفرش را بیرون گذاشت تا دو تیم با چهار نفر بازی کنیم.   

در ده دقیقه پایانی هم  6  گل تیم ما زد  ( 2 گل علی - 3 گل بهادور - یک گل آیدین ) و 8 گل تیم حریف. 

یعنی در پایان تیم ما  14-17 باخت. 

ضمن اینکه چند دقیقه بعد از مصدومیت مهدی     این بار نوبت " صدقی"‌بود .

علی صلواتی قصد شوتزنی داشت که رضا از پشت   قصد ربودن توپش را داشت و همین باعث شد تا علی    پای رضا را هم شوت کند .   و رضای بیچاره هم نقش زمین شد . خوشبختانه  او در اوخر بازی به بازی برگشت. 



■ در این روز  علی صلواتی که یک مهره  جوان و تکنیکی و قابل اتکا در هر تیم است  متاسفانه در تیم ما اندکی کم فروغ بود و موقعیتهای خوبی را گل نکرد. او فقط سه گل زد . در حالیکه به گلزنی او امیدوار بودیم. 

ولی در تیم حریف همگی در حد خوبی ظاهر شدند و بخصوص اینکه  کریم و جمشید بهتر از همیشه بودند .

صمد هم که چند هفته ای است در خط دفاعی  میدرخشد.

■ حامد  در این بازی  با کفشهای شیک جدیدش ( مارک آدیداس )  بازی کرد. 

■ من  از یک روز قبل ازاین بازی سرماخورده بودم و با تردید به بازی رفتم ولی از عملکرد خودم راضی بودم. 


■ بعد از مصدوم شدن مهدی    روحیه تیم ما هم مشخصا پایین آمد و موتوری که روشن کرده بودیم  تقریبا خاموش شد.

■ هوای داخل سالن  سردتر از هفته های قبل بود .

■ برای چهارمین هفته پیاپی  تیم ما باخت .    

بعداز اتمام بازی   یه عکس  بهادور از من گرفت که درحال شوت کردن توپ به سمت دروازه بودم. 

روی همان عکس اندکی کارکردم و به این شکل زیر درآوردم :  ( شوت به دروازه ی شکست ) 



صمد آقاخانی عزیز هم  یک پیغام گذاشته : 

خیلی زیبا وگویاست من به نوبه خودم میخواستم از این طراحی وگویایی وبلاگ ومخصوصا از مدیر مربوطه کمال تشکر رابکنم واز ایشان بخواهم در صورت امکان ازجام ملتهای اروپاولیگ خودمان ورده بندی تیمهای مطرح اروپا مطالبی گنجانده شود .     مرسی دوستار شما صمد اقاخانی

هشتمین هفته متوالی در سالن میرداماد ::: پرهیجان و پرشور

دیروز در سالن میرداماد  یک بازی پر از هیجان و  با فراز و نشیب داشتیم. 

خوشبختانه جمع ده نفره ثابتمان هم همگی حاضر بودند و مشکلی نبود.

هوای بیرون از سالن :  لطیف و بارانی 


× یک روز قبل از بازی   در یک  نظرخواهی اینترنتی از نفرات   ترکیب دو تیم را مشخص کرده بودیم 

و همگی به تعادل نسبی دوتیم معتقد شده بودند .


این هفته هم تیم ما باخت. ولی در یک رقابت شانه به شانه  و در 5 ثانیه آخر بازی .

تیم ما‌:  جمشید / صمد / من / بابک فرهودمهر / امیر سیفلو

تیم حریف :   حامد پیله ور / علی صلواتی / مهدی دهستانی / رضا صدقی / کریم دهستانی


بازی با گل رضا صدقی در همان 2 دقیقه اول شروع شد و بعد یک گل دیگر توسط علی صلواتی .

در 15 دقیقه آخر بازی تیم ما در حالی که با اختلاف 6 گل عقب بود   یک همت عالی نشان داد  و درحالیکه حریف باور نداشت هر گل را پاسخ دادیم و  قصد پیروزی هم داشتیم که .....

که نشد.

متاسفانه یکی دو فرصت عالی را ازدست دادیم و در عوض  " علی صلواتی "   پنج ثانیه مانده به اتمام بازی 

با شوتی دقیق و راه دور   دروازه ی جمشید  را باز کرد تا آه از نهاد ما بربیاد .  

با این گل نتیجه 16 بر 15  شد و ما باختیم.

گلهای تیم ما :  من ( 7 گل ) / بابک ( 4 گل ) / امیر و  صمد  ( هرکدام 2 گل ) 

از گلهای تیم حریف اطلاع دقیقی ندارم ولی علی  چندین گل زد . سه چهار گل رضا صدقی  و کریم و مهدی هم هر کدام دو سه گل  احتمالا زدند.

با اینکه این گل حکم به برد آنها داد ولی ما هم  خوشحال بودیم که با آبرو  باختیم و نهایت سعی مان را کردیم.  




■  این هفته حامد پیله ور بدلیل احساس درد در زانویش  ترجیح داد که فقط دروازه بانی کند و با  دستکش های مخصوصش بصورت ثابت تا آخر بازی گلر بود.  و باید گفت که خیلی در برد تیمش و بی اثرکردن خطرات تیم ما  نقش داشت. 

او وعلی صلواتی مهره های کلیدی و درخشان تیمشان بودند .

حامد علیرغم ایکه گلر بود ولی یک گل هم زد. 

تنها پنالتی بازی را   او  در دروازه ی جمشید  کاشت تا گلی هم زده باشد .  



‏■  در این بازی صمد  تقریبا مدافع ثابت  تیم ما بود و   من و امیر و بابک  بارها فرصت گلزنی در جلوی داشتیم که حامد سد راه شد. و فرصتهایی را نیز براحتی از دست دادیم.

بابک بازهم ابراز درد از ناحیه کشاله داشت.   امیر هم قبل از بازی  دندان درد شدیدی داشت .

امیر در این بازی کم گل زد ولی هر 2 گلی که زد فنی و شیک بود. 

گل اولش  با پشت پا بود و از لای پاهای حامد  به گل تبدیل شد. 

گل دومش هم با یک دریبل کشویی و سپس ضربه بود.

من هم در اواسط بازی حسابی پاهام سنگین شده بود و بسختی قادر به دویدن بودم ولی وقتی با 6 گل عقب افتادیم  تصمیم گرفتیم که حداقل با اختلاف اندک ببازیم و بعد از آن خیلی بهتر بودم و 3 گل دیگر هم زدم. در آن لحظات  2 گل صمد زد و یک گل هم بابک زد که دیدنی بود ( کرنر ارسال شده را با پشت پای چپش   گل کرد ) 

خلاصه که بازی خوب شد. 


■ این عکس رو قبل از شروع بازی  از بابک و رضا  گرفتم.   بابک اینبار با پیراهن  لوسیانو ادینهو   آمده بود و این هم لباس خوشرنگش . رضا هم آرِژانتینی و دی ماریا.    باشد که یادگاری برای سالها سال بعد باشد و بادیدن این عکسها یادی از این دوران شود. 


7th. week at Mirdamad salon


■ جمعه 30 آبان 93   :  سالن تلاش میرداماد . چمن مصنوعی

   ساعت شروع بازی :  12:40

   هوای داخل سالن :  مطلوب و معتدل


بالاخره بعد از گذشت شش هفته   این بار در هفته هفتم   شاهد حضور تمام نفرات اکیپ بودیم.

10 نفر تکمیل بودیم .

قبل از بازی طوری یارکشی کردیم که هردو طرف متعادل باشند ولی در همان اوایل بازی   بابک فرهودمهر از تیم ما دچار کشیدگی عضله ی پایش شد و لنگ لنگان و به سختی  به بازی  ادامه داد . 

مهدی دهستانی هم در تیم ما همان کارآیی هفته قبلش را نشان نداد .

و حامد پیله ور  هم چندان در کار تیمی و نصفه ی زمین خودمان نبود و  منتظر رسیدن پاس بود . درحالیکه حامد با وجود قدرت بدنی و فیزیک خوبش میتواند در تمام نقاط زمین با دیگر نفرات حضور داشته باشد و آهنگ حرکت تیم را شدت بخشد.

او مثل فوتبال یازده نفره در جلو  منتظر رسیدن توپ بود و  فاصله زیادی بین او و من و ...  افتاد و پاسکاری ها خیلی کم شد.

در پایان هم با اختلاف شش گل  مغلوب شدیم.   

ضمن اینکه تیم حریف بارها به تیر دروازه ما  زدند و  بیشتر هم میشدکه گل بخوریم. 



■ یه توضیح اینکه :  این مطالب  از دیدگاه شخص بنده هست و ممکنه با دید  و نظرات شما خواننده و دوست محترم متفاوت باشه . در هیچ متنی  قصد کم احترامی به کسی نیست . و صرفا جهت ایجاد تنوع و تفریح و یادگاری هست این عکسها و مطالب مربوط به سالن .