ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
عصر روز پنجشنبه 28 اسفند از ساعت 19 در سالن ورزشی شهیدرضایی تبریز واقع در داخل مدرسه ش. رضایی بودیم.
همراه با جمعی از اساتید و دوستان فعال در عرصه آموزش عالی.
در این روز من میهمان جمع ایشان بودم.
سالن کفپوش مخصوص فوتسال بود و من بعد از ماهها در روی کفپوش بازی میکردم.
و انگار که با این نوع سالن غریبه بودم. چون در سال 93 نود درصد بازیهایم روی چمن مصنوعی بود و کلا تفاوت را میشود احساس کرد.
در سالن ش. رضایی ده نفر شدیم و در تیم ما با اقای قادرعیسی زاده هم تیم شدیم.
هر تیم پنج نفر شدیم و فوتسال بازی کردیم. و بنظرم مساحت زمین اندکی کوچک بود برای این تعداد .
من از بازی خودم در این بازی رضایت ندارم. چون از عادت به کفپوش دور شده بودم .
نصفه دوم بازی را دروازه بان بودم .
در این بازی نهایتا با دو گل اختلاف ما باختیم.
در تیم حریف یک دروازه بان بلند بالا و جسور بارها سد راه ما شد.
ضمن اینکه دو بازیک جوان و تکنیکی و دونده هم داشتند که موتور تیم بودند.
آقایان اعوانی و ذکایی هم در تیم حریف به نوبه خود هم خوب دویدند هم گل زدند.
تیم حریف از ما قوی تر و تکنیکی تر بود. و طبیعی بود که آنها ببرند.
من در این بازی یک گل زدم. و گلزن ترین بازیکن تیم ما قادر عیسی زاده بود.